بعداز انتشار نسخه خدای جنگ 4
درسال 2021 نسخه دیگری از خدای جنگ ساخته میشه اما نه
بعنوان خدای جنگ 5
در سری بعدی خدای جنگ فلش بک به گذشته خواهد داشت
یعنی زمان بین خدای جنگ 3 و خدای جنگ 4 که
چرا دوباره کریتوس ازدواج کرد
علت تغییر چهره
و علت سلاح جدید تبر که در اخر بازی(یا اول بازی خدای جنگ 4) برمیگیرده
داستان خدای جنگ 2021 که هنوز اسم عنوانش نمیدونم چیه اما موضوع اصلی داستان در مورد
اتنا(atena) که کریتوس میفهمه از اول بازی سر کار بوده و اتنا میخاسته از طریق کریتوس به جایگاه
خدای خدایان برسه و حکومت رانی کنه
اما از اونجایی که اتنا از تمام قدرتهای کریتوس باخبره و میدونه از لحاظ جنگی نمیتونه کریتوس از پا در بیاره از تنها نقطه ضعف مردها استفاده میکنه
و اونم ازدواج دوباره کریتوس. و تشکیل خانواده و ماه عسلشم یه پسر بچه میشه که در خدای جنگ 4 میبینم
در گیری اصلی کریتوس و اتنا زمانی شروع میشه که کریتوس میفهمه اتنا با همکاری الهه عشق جادو کرده تا دوباره ازدواج کنه و اتنا بهش میگه که اگه میخای زندگی ارومی داشته باشی باید برای همیشه روم ترک کنی و به سر زمین دیگه بری و سلاحشو به اتنا پس بده چون با اون سلاح خونهای زیادی ریخته و درون اون سلاح نیروهای خبیثی وجود دارن
و گذشته کلا فراموش کنی و نگذاری کسی از گذشته باخبر بشه وگرنه دوباره نیروهای مزاحم سراغت تو و خانوادت میان
دیگه خبری از کشتن و کشتار در کار نیست و کریتوس چندین سال با خانمش یه زندگی بدون درگیری دارن تا اینکه کریتوس بچه دار میشه .خلاصه بچه بزرگ میشه که یکی از خدمتگذران اتنا میاد سراغ کریتوس میگه اتنا تو رو گول زد و الان خدای روم شده تو همین توضیحات برای کشتن زئوس اون نیروهای جعبه پندوراس و از این چرت پرتا همه در اون دوتا شمشیر بود که با ازاد کردن اون نیروها دوباره خدای روم شکل گرفته و تحت فرمان کریتوس
کریتوس در حال قطع کردن درخت بوده یه نگاهی میندازه و میگه به اتنا از طرف من بگو دیگه خدایان نمیتونن بر مردم روم یونان ... حکومت کنن
تمام جریاناتو بهش میگه اتنا و الهه عشق تو رو فریب دادن و جادوت کردن تا سرگرم عشق بشی
تا دیگه فردا روز یکوقت قصد انتقام گرفتن نتونی کار بکنی بهش گذشته یاد اوری میکنه میگه تو زمانی. قوی شدی که زن و دخترتو کشتی چون اریس همینو میخاست که تو رو تبدیل به ماشین ادم کشی کنه شرطش این بود که هیچ گونه وابستگی عشقی نداشته باشی. میگه تو چون زن دخترتو. کشتی قوی و شجاع شدی و اعتماد بنفس پیدا کرده.
کریتوس از شنیدن ابن حرفا ناراحت میشه و میگه گورتو گم کن .که موقع رفتن. زن و پسر بشدت مریض میشن بعدش میمیرن (این قسمت از داستان ادامه داره که متاسفانه هنوز اطلاعاتی ازش ندارم چه میشه)
کریتوس بعد چند روز میبینه او پیش بینیا اتفاق افتاده و پسر و زنش بشدت مریض و در حال مرگ هستن
کریتوس تبرشو برمیداره میره جنگل تو راه به گذشتش و حرفایکه اون شخصی که از طرف اتنا (پوزش چون هنوز اسم این شخصیت مشخص نیست) فک میکنه بی اعتنا به راهش برای یافتن دارو جستجو میکنه که در راه الهه میبینه. که الهه مهربانیاست.بهش میگه تنها علاج زن پسرت در دستای اتناست و علت مریضی بخاطر اتناست.میگه تو باید برلی نجات زن و پسرت به اتنا حمله کنی اونو بکشی و بعدش جان زن و پسرتو. نجات بدی
کریتوس میگه من دیگه قدرتی ندارم. الهه نیروی ابی رنگی سمت تبرش میفرسته میگه این تبر در اختبار توست و از تو جدا. نمیشه. داستان بازی از همینجا شروع میشه